سینا حجازی متولد 1361 در شهر رضا اصفهان ترانه سرا، نوازنده و خواننده و بازیگر ایرانی سبک پاپ، رگی است. او فرزند صدرالدین حجازی بازیگر ایرانی است.
سینا حجازی تا کنون بیش از 60 تک آهنگ منتشر کرده که در اینترنت در دسترس همگان قرار گرفته است. بیشتر ترانه های سینا حجازی را خود او گفته است. وی با خواندن تیتراژ مجموعهٔ تلویزیونی مسیر انحرافی، وجههٔ یک خوانندهٔ رسمی را به خود گرفت و در مدت زمان کوتاهی خودش و آثارش را به جامعهٔ موسیقی معرفی کرد.
همه چیز را خودم یاد گرفتم و تئوری موسیقی را از روی کتاب های آموزشی آموختم. البته به صورت پراکنده کلاس هایی رفتم که تجربه ناموفقی بود مثلا در جلسه دوم کلاس آواز با استاد دعوا کردم و در جلسه سوم کلاس پیانو به استاد گفتم چیزهایی را که درس می دهید، نمی خواهم. شما طبق قواعد و اصولی پیش می روید که به درد من نمی خورد.
مشکل طنز است همین که خیلی ها طنز من را درک نمی کنند و به آن می خندند، د رحالی که ظاهر قضیه خنده آور است و بعضی از کارهای من به شدت غم انگیز است.
نخستین آلبوم او با نام رؤیا در تاریخ 22 اردیبهشت 1394 منتشر شد. طراحی جلد این اثر را بزرگمهر حسین پور بر عهده گرفت.وی در شب یلدای 95 در برنامه زندهٔ حرف تو برف که توسط فرزاد حسنی اجرا شد برای اولین بار در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران حاضر شد او در اسفند 95 هم در برنامه خندوانه مهمان رامبد جوان شد و چند قطعه از کارهای خود را اجرا کرد. او تا کنون پنج بار به اجرای کنسرت پرداخته که همگی آنها در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران بوده است. او همچنین سابقه خواندن تیتراژ برنامهٔ ویتامین3 با قطعهٔ ینی صبح شده و تیتراژ سریال شهرک جیم با قطعهٔ دلتنگ را دارد.
سینا حجازی در سینما و تلویزیون
سینا حجازی تا کنون 44 تک آهنگ منتشر کرده که در اینترنت در دسترس همگان قرار گرفته است. بیشتر ترانه های سینا حجازی را خود او گفته است. وی 4 ترانه از حسین صفا و یک ترانه از محسن شیرالیخوانده است. او با خواندن تیتراژ مجموعهٔ تلویزیونی مسیر انحرافی، وجههٔ یک خوانندهٔ رسمی را به خود گرفت و در مدت زمان کوتاهی خودش و آثارش را به جامعهٔ موسیقی معرفی کرد.
بازی سینا حجازی و الناز شاکردوست در فیلم سراسر شب
سبک موسیقی سینا حجازی
موسیقی او نه تند و ریتمیک است و نه شش و هشت. موسیقی او به موسیقی جاماییکایی یعنی سبک رگه پهلو می زند و ویژگی اصلی اش در نوع اجرای اوست. خواندن سینا حجازی حالتی فانتزی دارد و می توان گفت در بعضی لحظات، کمیک است.
او در کلام هم طنازی های خاص خودش را دارد هر چند خیلی به وزن و قافیه توجه نمی ند و گاهی به نثر نزدیک می شود اما همیشه و از جمله در قطعات همین آلبوم، در کارهایش جملات مخاطب پسند زیادی دارد که می تواند مخاطبان به ویژه تین ایجر را به شدت جذب کند.
اغلب قطعات ریتم آرامی دارند و چندان شلوغ و پرهیجان نیستند. نکته اما اینجاست که سبک او در موسیقی پاپ ما یگانه است و حضورش می تواند تکاپویی در این بازار تکراری ایجاد کند.
مصاحبه با سینا حجازی
سینا جان شما هنگامی که شروع به این سبک کار کردید چقدر به جنس مخاطب کارهای تان فکر می کردید؟
سینا:من اصلا به فکر مخاطب نبودم؛ وگرنه مانند خیلی های دیگر کار می کردم. این را همیشه گفته ام مخاطب انتخاب نکرده ام. به نظرم آرتیست باید کاری را که می خواهد ارائه بدهد. همیشه یکسری آدم که هم عقیده و هم احساس تو هستند شما را پیدا می کنند. کسانی که شاید اگر قرار بود خواننده شوند به این شکل کار می کردند اما شاید به علت های مختلف مثلا تامین معیشت زندگی شان نتوانسته اند خواننده شوند. حالا من شرایطش را داشتم که خواننده شوم. همین حس و فکر مشترک باعث می شود که آدم ها از نوع خودشان را پیدا کنند. همیشه این مخاطب است که آرتیست را پیدا می کند. به نظرم اگر قرار باشد به خاطر مارکت دنبال مخاطب باشی هیچ وقت نمی توانی مخاطب مناسبی پیدا کنی چون مخاطب تغییر می کند اما آرتیست نباید تغییر کند. معتقدم آرتیست باید خط مشی داشته باشد. چون درنهایت آدم های همفکر جذب هم می شوند.
شما اصلا نخواستید به سمت کار پدرتان بروید کما اینکه موقعیت آن نیز برای شما مهیا بود؟
سینا:نه، دوست نداشتم. به نظرم دنیای موسیقی عمیق تر است. من بهترین فیلمی را که دوست داشتم شاید درنهایت 4 بار دیده باشم اما موزیکی را که دوست داشتم یک عمر شنیده ام. شاید نظر پدرم برعکس باشد اما به عقیده من موسیقی ماندگارتر است.
موسیقی عمیق تر است یا شخصی تر؟
سینا:خب وقتی شخصی بشود عمیق تر هم می شود؛ برای مثال من ممکن است با شنیدن یک موسیقی در تنهایی ام هزاران خاطره را زنده کنم اما این اتفاق با تماشای یک فیلم نمی افتد. در فیلم شما شاهد سرگذشت شخصیتی هستید که همه چیز آن از پیش مشخص شده است. این در حالی است که وقتی مثلا یک موسیقی را از من می شنوید ممکن است یاد خاطره یا آدمی بیفتید که ربطی به آن فضای موسیقی ندارد.
شاید چون انتزاعی تر است. . .
سینا:این ویژگی موسیقی من است که اصلا در کارم به شما تصویری نمی دهم. تصویرسازی نمی کنم و این شما هستید که روی موسیقی من تصویر می گذارید. در واقع کارگردان فیلمی که در ذهن شما با موسیقی من است، خود شما هستید.
یعنی شما متریال را می دهید و باقی اش با من شنونده است. . .
سینا:قطعا؛ مثلا من آهنگی را می خوانم که در آن به رویاپردازی پرداخته ام با یکسری لحن، اشعار و سازهایی که حس عاشقانه می دهد و این شما هستید که با معشوق خود در آن آهنگ زندگی می کنید. من نمی آیم عاشق و معشوقی را در کادر آن موزیک بگذارم و بگویم همین است. به نظر من این حس و حال موسیقی خیلی باحال تر است و بیشتر دوستش داشتم تا حضور در سینما و فیلم.
شما تنها پسر خانواده هستید؟
سینا:خیر، یک برادر دارم که سمت کارهای هنری نیامد.
بهرام رادان و میترا حجار در کنسرت سینا حجازی
سینا جان چه زمانی بود که خیلی جدی به سمت موسیقی رفتید؟
سینا:دانشجو بودم و درس می خواندم که دکتر یا مهندس بشوم. ترم 8 بودم و 6 واحد مانده بود که درسم در رشته مدیریت دولتی تمام شود. بعد دیدم دانشگاه به تو یاد می دهد که این مدرک به هیچ دردی نمی خورد. برای همین درس را رها کردم و آمدم سمت موسیقی گرچه این علاقه همیشه در من بود و یک دفعه ایجاد نشد.
شما در موسیقی به سبک رگه پرداخته اید؛ در ذهن من نخستین چیزی که از این سبک شکل می گیرد نام باب مارلی است. شما هم با دیدن تصویر باب مارلی بود که خواستید دنبال این سبک بروید؟
سینا:من همیشه ریتم را دوست داشتم و نخستین سازی که شروع کردم تنبک بود. بعد دیدم سازی ایرانی است که من نمی توانم در آن کار خاصی انجام بدهم چون تا دلتان بخواهد در این زمینه مشاهیر داریم. برای همین سراغ تومبا رفتم. دوره نوجوانی من با تومبا و پرکاشن و. . . گذشت. نقطه طلایی این سازها در موسیقی رگه و آمریکای لاتین است یعنی از علاقه ای که به آن نوع موسیقی داشتم و می خواستم ببینم چطور این سازها را می نوازند درگیر این سبک موسیقی شدم.
یعنی سازبندی کارهای شان شما را جلب کرد؟
سینا:درواقع اول آن ریتم بود که یقه من را گرفت و ریتم هم ساز شد و ساز هم رسید به موسیقی آمریکای جنوبی. کارهای کارلوس سانتانا را می شنیدم که عموما بی کلام بودند و بعد از آن پله پله به کارهای وکال مانند باب مارلی رسیدم.
آن موقع می دانستید نام آن سبک رگه است؟
سینا:نه اینکه نشناسم. به هر حال شما وقتی دنبال سبک خاص از موسیقی برای شنیدن هستید اول از هر چیزی می خواهید بدانید سبکش چیست اما به شکل دقیق و کامل نمی دانستم رگه چیست. یعنی طوری نبود که به راحتی رگه را بین ریتم های آمریکای لاتین تشخیص بدهم. این پایه علاقه من به موسیقی به این شکل است.
این جذابیت باعث شد بخواهید آن را دنبال کنید؟
سینا:عموم ملودی هایی که ما شنیده ایم شرقی است. برای همین این ملودی ها در ذهنم بود. آشنایی با آن سبک موسیقی باعث شد اینها را با هم تلفیق کنم و از دل آن ریتم ها و ضد ضرب ها و ملودی آشنای شرق خودمان رسید به این جنس از کار. همین حالا اگر تنظیم را از روی کارهای من بردارید خط ملودی اش ایرانی است.
چرا سراغ کارهای باکلام رفتید که مجبور شوید به آن رنگ و بوی ایرانی بدهید؟
سینا:برای آنکه حرف داشتم. به نظرم و در نگاه من این طور است که هرکسی که به سمت موسیقی می آید حرفی برای گفتن دارد و می خواهد چیزی را بیان کند؛ مثلا من همیشه می خواستم درباره فاصله طبقاتی حرف بزنم. خب موسیقی مورد علاقه من هم این سبک است؛ برای همین در ترک «دیدی داری» آنها را با هم تلفیق کردم تا با شکل موسیقی محبوبم حرف دلم را بزنم. اگر حرف داشته باشی با موسیقی بدون کلام نمی توانی اغنا شوی و آن را بگویی.
می توانیم بگوییم خواستید متفاوت باشید و کارهای متفاوت انجام بدهید که خودتان را برتر نشان بدهید؟
سینا:این اصلا نگاه و قضاوت صحیحی نیست چون من اصلا نمی خواستم بگویم موزیسین متفاوتی هستم. این سبکی بود که دوستش داشتم. اتفاقا الان شما در هر جای دنیا صحبت از رگه کنید می گویند خدا بیامرزدت؛ دوران طلایی آن تمام شده تو تازه می خواهی رگه کار کنی؟!! اما چون در مملکت ما این سبک نبود به آن انگ متفاوت بودن می زنند.
البته این مساله یکه تاز بودن، سودهایی هم دارد. . . !
سینا:بله اما این طور نبود که من بخواهم مثلا از یک خط سیری بیرون بروم و بگویم همه مشکی پوشیده اند و در یک مسیر هستندپس من لباس قرمز بپوشم و از مسیر مخالف بروم.
سینا حجازی و پدرش صدرالدین حجازی
عنوان کرده اید که محسن چاووشی الگوی شما بوده اما من حس می کنم سبک کار شما بیشتر به کارهای سیروان خسروی نزدیک است. . .
سینا:من این را در مصاحبه های قبلی هم گفته ام که این شباهت ها را که می گویید نمی فهمم. گاهی انگار ما می ترسیم به کسی که ملاقاتش می کنیم بگوییم چهره ات جدید است، می گوییم مثلا پسرعمو یا دوستی دارم که خیلی شبیه شماست. انگار وحشت داریم یک سبک، یک آدم یا یک کار جدید بیاوریم و بپذیریم. این پذیرش در فرهنگ ما کم است. خواننده جدید که می آید باید بگوییم شبیه یک نفر قبلی است. نه ریتم آهنگ های من شبیه سیروان است و نه نوع خواندنم شبیه محسن چاووشی. به نظرم نه تنها شباهتی وجود ندارد بلکه با این شکل نگاه به خصوص در رسانه ها باعث می شویم آرتیست ها شبیه هم شوند.
اگر شباهتی وجود ندارد پس چرا از سوی افراد مختلف مطرح می شود؟
سینا:به همین علت که گفتم. ضمن آنکه برای نخستین بار و از سمت شماست که می شنوم کارهایم شبیه کارهای سیروان خسروی است. او کارهایش الکترونیک است. حتی خوانش ما مثل هم نیست. شاید از نظر کاراکتری شبیه باشیم اما کارهای من ریتمیک نیست و برعکس سیروان ضدضرب است.
در تیپ و ظاهر چقدر سعی کردید متفاوت باشید؟
سینا:راستش این کار را کردم. من به این مساله زیاد دقت می کردم که بعضی چهره ها هستند وقتی شابلون آنها را روی دیوار می زنند بسیار قابل تشخیص هستند یعنی از روی همان تصویر شابلونی می توانید آن شخص را بشناسید. انگار حتی شابلون تصویرشان امضای آنهاست. از آنجا که خدا به من موهای فری داده سعی کردم تمرکزم بیشتر روی آنها باشد که مثلا اگر روزی یک نفر شابلونی از من زد از روی موهای فرش مشخص بشود من هستم.
روحیه انتقادی تان به غیر موسیقی انگار دامن خانواده را هم گرفته!؟
سینا:بله. البته انتقاد نبود و تعریف بود؛ مثلا آهنگ ماما که برای مادرم خواندم. شوخی هایی هم کردم که مثلا یکی از آنها را پاک کردم. مثلا در آلبومم نوشته بودم این کار را تقدیم می کنم به پدر و مادرم که زحمت به دنیا آمدن مرا کشیدند ولی چون حس کردم در ارشاد حذف می شود آن را پاک کردم.
آلبوم را پدرتان هم شنیده و نظر داده؟
سینا:بله ما کارها را بارها و بارها با هم شنیده ایم اما راستش من در نهایت حرف خودم را می زنم و کارم را می کنم.
از آلبوم راضی هستید؟ می خواهم بدانم چقدر در آن جبر و مسائل مجاز شدن دخیل بوده و تو را از آن سینا حجازی که خودت دوست داشتی جدا کرده است؟
سینا:به هر حال وقتی مجوز می گیرید یعنی باید از فیلترهایی عبور کنید. اما من همه تلاش خودم را کردم که این اتفاق نیفتد که مخاطب بگوید حالا که مجاز شده نمی تواند مانند قبل حرف هایش را بزند و به همین خاطر کارش جذابیت قبل را ندارد. اما معتقدم خودم نباید نظری درباره آلبوم بدهم چون کار اشتباهی است. درنهایت این آلبوم نتیجه فکر و تلاش و احساس من است یا به عبارتی همان که همه هنرمندان می گویند، فرزند من است، اینکه بلند یا کوتاه، زشت یا زیباست مهم نیست؛ من دوستش دارم. مهم این است مردم خوششان بیاید.
برای تیتراژ برنامه ای دارید؟
سینا:فعلا نه و البته رغبتی هم ندارم.
سینا حجازی در خندوانه
اما به نظر می آید موفق بودید و حتی در جشن دنیای تصویر، نامزد جایزه هم شدید…
سینا:بله کاندیدا شدم اما در واقع من آن آهنگ را چهار سال قبل از سریال «مسیر انحرافی» ساخته بودم و سازندگان آن کار چون دیدند به موضوع کارشان می خورد پارت اول آهنگ را برداشتند و استفاده کردند. به نظر کار سفارشی هیچ وقت خوب نمی شود. بقالی که نیست بگویند پنیر داری و تو بگویی دارم یا ندارم.
کدام کار پدر را دوست ندارید؟
سینا:این سوال سختی است چون به هر حال پدرم هستند و کارهای شان را دوست دارم اما بوده کارهایی که فکر می کنم می توانست بهتر باشد و مثلا گفته ام این نقش و بازی تان آنقدر پررنگ نبود اما طوری نبوده که کل کار را نفی کنم.
کاری از پدرتان است که ندیده باشید؟
سینا:خیلی زیاد. البته به علل مختلفی؛ مثلا اینکه بعضی کارهای بابا برای زمان قبل از تولد من است و بیشترشان پیدا نمی شود؛ مثل همان کاری که در آن بازی هم کردم. پدرم در مدت50 سال نزدیک 300 کار بازی کرده است. البته این را می گویم که همیشه مراقب بودم کسی رابطه پدر و پسری ما را نداند.
چرا؟
سینا:شما می دانید که نیکلاس کیج، برادرزاده فورد کاپولا است ولی چون نمی خواست کسی بگوید از رانت عمویش استفاده می کند نامش را عوض کرد. به نظرم اگر ننه صمد هم خاله کاپولا بود الان آنجلینا جولی شده بود. هیچ وقت دوست نداشتم مردم بگویند طرف چون در این کار است پسرش را می خواهد وارد کند و. . . از این نگاه و اعتبار قرض کردن بدم می آمد. سعی کردم کسی متوجه آن نشود. الان دیگر مرا به شکل مستقل می شناسند و آلبومم در مراحل انتشار است. الان دیگر ابایی ندارم بگویم پسر صدرالدین حجازی هستم. چون بیل هایم را خودم جای دیگری زدم تا از اعتبار پدرم استفاده نکنم.
دیدگاه