به مناسبت سالگرد درگذشت تاج اصفهانی
«مرغ سحر» را من اول خواندم و بعد قمرالملوک وزیری
مرغ سحر را من ماهور میخواندم، ماهور را هم یک غزلی خواندم که بعدا دچار زحمت شدم. از اول ماهور، مرتضیخان نیداوود شروع کرد به نواختن و درآمد ماهور را گرفت و بعد هم به اصطلاح یک تیکه پروانه زد.
امروز سالروز درگذشت جلالالدین تاج اصفهانی است؛ خوانندهای که گفته میشود صدایی رسا و قدرتمند داشت و در عین حال بر اشعار فارسی تسلط داشت و بسیاری از آنها را از بر بود. درحقیقت او مصداق درستی از یک خواننده آواز ایرانی بود؛ چراکه هم دستگاههای موسیقی را میشناخت و هم شعر و ادبیات را به درستی با آن آشنا بود و همین امر موجب میشد بتواند اجرای درستی در موسیقی داشت باشد.
روایتهایی متفاوتی درباره نخستین فردی که تصنیف «مرغ سحر» را اجرا کرده است وجود دارد، اما جلالالدین تاج اصفهانی طی گفتوگویی رادیویی گفته است که نخستین اجرای این تصنیف توسط خود او صورت گرفته که منتهی اجرای او ضبط نشده است.
حال در همین راستا در ادامه نسخه مکتوب این گفتوگو را به رشته تحریر درآوردهایم که میتوانید در ادامه روایت آن را بخوانید:
«در ابتدا مرغ سحر را خودم خواندم ولی از بین رفت. در لالهزار بودیم، در کوچه برلن. یک باغی بود به نام سهمالدوله که بسیار بزرگ بود. حال اکنون هم شاید بخش کوچکی از باغ باقی مانده باشد، مثلا دو تا صدمتری. کنسرتی میدادند به منفعت روزنامه «ناهید». این روزنامه خوب مینوشت، مثال باباشمل که چیزهای قشنگ و خوشمزه داشت.
در کنسرت من اساتید موسیقی حضور یافتند؛ مرتضیخان محجوبی، مرتضیخان نیداوود، مرحوم صبا، مرحوم حسین یاحقی، مرحوم ارسلانخان درگاهی و آقایان دیگر هم بودند. و مرحوم آقا رضاخان روانبخش که آن زمان رتبه ۶ داشت در نظمیه و صدای دو دانگی مثل ماه داشت. خیلی گرم میخواند و تصنیف و ضرب را هم خیلی خوب اجرا میکرد.
مرغ سحر را من ماهور میخواندم، ماهور را هم یک غزلی خواندم که بعدا دچار زحمت شدم. از اول ماهور، مرتضیخان نیداوود شروع کرد به نواختن و درآمد ماهور را گرفت و بعد هم به اصطلاح یک تیکه پروانه زد در آن و بعد هم گوشهای از داد زد و بعد هم رفت برای شکسته و دلکش را هم شروع کرد و رسید به عراق.
به عراق که رسید مرتضیخان پیانو نواخت. عراق را من به اوج خواندم و وقتی که تمام شد، من یک مزه انداختم. دیدم یک فرد کوتاهقدی بود، کلاهی پشمی به سر داشت و یک بغل گل به دست داشت و به آرامی به سمت من میآمد. آمد و گفت که از طرف فرح پهلوی آمده که البته خود ایشان هم به همراه وزرا و وکلا در آن جمع حضور داشتند.
گل را به من داد و من هم برای این که رفقایم را بخندانم گفتم خوب بود که حضرت اشرف به جای این گلها یک بغل اشرفی و بعد هم این گل را تقدیم میکردند.
بعد از آن به اصفهان بازگشتم و مدام از من سوال میشد که مرغ سحر متعلق به چه کسی و من هم میگفتم مال ملکالشعرای بهار است. بله من این تصنیف را اول خواندم و بعد از من نمیدانم گویا قمرالملوک وزیری خوانده است که کار او ضبط شده است.»
تاج اصفهانی در سال ۱۲۸۲ در اصفهان زاده شد. پدرش شیخ اسماعیل معروف به تاجالواعظین بود که تا حدی به دستگاههای موسیقی ایرانی آشنایی داشت. تاج در ۱۰ سالگی نزد پدر و استادانی چون سیدعبدالرحیم اصفهانی، نایب اسدالله میرزا، حسین ساعت ساز، میرزا حسین عندلیب و حبیب شاطر حاجی به دانش اندوزی پرداخت.
او به اشعار سعدی علاقه زیادی داشت و گزیدههایی از اشعار سعدی و دیگر شاعران را حفظ بود و در هنگام اجرای آواز به تناسب زمان و محیط از آن اشعار استفاده میکرد.
دکلاماسیون شعر، تحریرهای برجسته، تنوع تحریری و صدایی رسا و قدرتمند و مناسب خوانی برخی از ویژگیهای آوازی اوست.
او از سال ۱۳۱۹ همکاری با رادیو را آغاز کرد و از ۱۳۲۸ به همکاری با رادیو اصفهان پرداخت. تاج ضمن خوانندگی سرپرست نوازندگان رادیو اصفهان نیز گردید. وی در رادیو اصفهان به اجرای برنامههایی با تار اکبر خان نوروزی و برنامه آموزش گوشههای دستگاههای موسیقی ایرانی پرداخت.
در سنین جوانی بنابر ارشاد قطبالسادات، او چندی را نزد شیخ خزعل گذراند و پس از فروپاشی دستگاه شیخ، به رشت، تهران و اصفهان سفر کرد و در اصفهان ساکن گردید. از ماندگارترین آثارش میتوان به «آتش دل» اشاره کرد.
دیدگاه