زیاده عرضی نیست!
میکروفن بسته ای که "نماد صداهای خاموش" شد
وقتی صدا و سیما ، رئیس دانشکده سازمانی خودش را به عنوان کارشناس به برنامه انتخاباتی قالب می کند می توان صحنه را مقلوبه کرد و میکروفونی که بسته شده را به عنوان "نماد صداهای خاموش ملت" روی همان صحنه پرتاب کرد تا بدانند حتی نجیب ترین و علمی ترین و صبورترین و فاضل ترین ایرانی ها نیز می توانند سربزنگاه، حتی با میکروفن بسته نیز، رساترین صداها باشند.
وقتی صدا و سیما ، رئیس دانشکده سازمانی خودش را به عنوان کارشناس به برنامه انتخاباتی قالب می کند.
وقتی رئیس دانشکده صدا و سیما، به جای نقد کاندیدای ریاست جمهوری، به موضوعات شخصی مشاور او وارد می شود
وقتی بعد از ورود به موضوعات شخصی، "خود دادستان پنداری" اش گل می کند و اتهام می زد
وقتی مشاور کاندیدا می خواهد برای دفاع از خود سخن بگوید و پاسخ اتهامات را بدهد ولی میکروفن او را قطع می کنند تا همچنان تک صدایی برقرار باشد
می شود یکی از دو راه را انتخاب کرد:
یا
به همین که صدا و سیما اجازه داده "یکی غیر از خودشان" جلوی دوربین بنشیند رضایت داد و حالا که میکروفن را بسته اند، پانتومیم بازی کرد و لبخند زد و نهایتاً منتظر بود تا شاید اتاق فرمان لطف کند و پیچ صدا را کمی باز کند
یا
صحنه را مقلوبه کرد و میکروفونی که بسته شده را به عنوان "نماد صداهای خاموش ملت" روی همان صحنه پرتاب کرد تا بدانند حتی نجیب ترین و علمی ترین و صبورترین و فاضل ترین ایرانی ها نیز می توانند سربزنگاه، حتی با میکروفن بسته نیز، رساترین صداها باشند.
هرگز کاسه صبر یک ایرانی و ملت ایران را لبریز نکنید.
دیدگاه