دکلمه زیبای خسرو شکیبایی
دکلمه خسرو شکیبایی و شعر سید علی صالحی
متن شعر:
پرستار پروانه و ارغوان بوده ای درست
مراقب خوانا ترین ترانه از هق هق گریه بوده ای درست
راز دار آواز اهل باران بوده ای درست..
خواهر غمگین ترین خاطرات دریا بوده ای درست..
اما از من و اندوه پر سینه ، بی خبر چرا؟
...
دیگر سراغت را از نارنج رها شده در پیاله ی آب نخواهم گرفت
دیگر سراغت را از ماه، ماه درشت و گلگون نخواهم گرفت
دیگر سراغت را از گلدان شکسته بر ایوان آذر ماه نخواهم گرفت
دیگر نه خواب گریه تا سحر،
نه ترس گمشدن از نشانی ماه،
دیگر نه بن بست باد و نه بلندای دیوار بی سوال..
من، همین من ساده..
باور کن
برای یک بار برخاستن هزار هزار بار فرو افتاده ام.
دیگر می دانم
نشانی ها همه درست،
کوچه همان کوچه ی قدیمی و کاشی همان کاشی شب شکسته ی هفتم،
خانه همان خانه و باد که بی راه است.
ها ری را، می دانم
می دانم همه ی ما جوری غریب ، ادامه ی دریا و نشانی آن شوق پر گریه ایم.
گریه در گریه، خنده به شوق.
نوش، نوش، لا جرعه ی لیالی..
در جمع من و این بغض بی قرار
جای تو خالی..
یادت هست
من با چشمان تو
اندوهِ آزادی هزار پرندهی بیراه را گریسته بودم
و تو نمیدانستی...
- تو هی زلال تر از باران،
نازک تر از نسیم،
دل بی قرارِ من،
ری را...-
چقدر صدای آرام و دلنشینی داشتی. روحت قرین رحمت الهی آرام بگیرد آقای شکیبایی